جدول جو
جدول جو

معنی خیاط سری - جستجوی لغت در جدول جو

خیاط سری
هدیه ای که به هنگام عروسی به خیاط دهند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ / رِ سَ)
تمرد. خودسری. گستاخی. (ناظم الاطباء) :
نشست از بر تخت کاوس کی
به خیره سری مست نز جام می.
فردوسی.
آن نمایی که فرامرز ندانست نمود
بدلیری و بتدبیر نه از خیره سری.
فرخی.
ز خیره سری برنهادی بسر.
اسدی (گرشاسبنامه).
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را
برون کن ز سر باد خیره سری را.
ناصرخسرو.
عقل چه همتای تست کز تو زند لاف عشق
می نشناسد حریف خیره سری میکند.
خاقانی.
چند چو گل خیره سری ساختن
سربکلاه و کمر افراختن.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خیره سری
تصویر خیره سری
عمل خیر سر
فرهنگ لغت هوشیار
خودرایی، خیرگی، سبکسری، سرکشی، لجاجت، بی پروایی، گستاخی، بله، حماقت، نادانی، تمرد، خودسری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
نوعی مراسم در عروسی که خیاط برای دوختن لباس به خانه ی صاحب
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای شهر عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
مردن کرم ابریشم در آغاز پیله بستن
فرهنگ گویش مازندرانی